۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه
افزايش فشارها وتهديدات زندانيان در زندان گوهر دشت كرج
بنابر خبرهاي دريافتي از زندان گوهردشت كرج,حكومت استبداد مذهبي بر فشارها و تهديدات و آزار و اذيتهاي خود بر زندانيان سياسي اين زندان طي روزهاي اخير افزوده است .براساس اين گزارش در حال حاضر تعداد زندانيان موجود در بند4 اين زندان چندين برابر خارج از استاندارد ميباشد و روزبروز نيز بر آمار زندانيان اين بند افزوده ميشود بطوريكه زندانيان بلحاظ استراحت و استفاده از سرويس هاي بهداشتي در محدوديت زيادي ميباشند.علت اصلي نيز دستگيريها و بازداشتهاي خودسرانه و فله ايي جوانان است كه مزدوران حكومتي با عناوين مختلف اجتماعي و اعتراضات انجام داده اند .
لازم بذكر است پس از آخرين يورش دژخيمان زندان گوهردشت به بند4 اين زندان وضرب و شتم و تخريب وسايل زندانيان , هنوز تعمير و مرمتي صورت نگرفته و آنها از تامين وسايل توسط خانوادههاي خود زندانيان نيز ممانعت بعمل مي آورند . از سوي ديگر از سرنوشت زندانيان سياسي كه به بند 1 معروف به بند آخر خطيها منتقل شده اند از جمله آقايان منصور اسانلو و بهروز جاويد تهراني اطلاع دقيقي در دست نبوده و آنان همچنان تحت شكنجه هاي روحي و جسمي قرار دارند.
جنايتكاراني كه در سركوب و شكنجه وحشيانه زندانيان گوهردشت نقش اصلي رادارند عبارتند از :کرماني و نبي الله فرج نژاد رئيس حفاظت و اطلاعات زندان و محمود مغنيان از مجريان طرحهاي حملات خونين عليه زندانيان سياسي.
محمود مغنيان خطاب به زندانيان سياسي گفته است: که اگر به من اجازه بدهند خودم به شما ها تير خلاص خواهم زد. اين جنايتكار در ايجاد باندهاي مافيائي در پخش مواد مخدر و حذف فيزيكي زندانيان نقش اصلي دارد و براي ايجاد درگيري خونين و حذف فيزيکي زندانيان زير نظر علي حاج کاظم و علي محمدي رئيس و معاون زندان انجام وظيفه ميكند.
۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه
یورش و ضرب و شتم زندانیان بند 4 زندان گوهر دشت
بنا به آخرین گزارشات دریافتی صبح امروز چهارشنبه 11 شهریور برای بار دیگر گارد زندان به بهانه بازرسی به بند 4 زندان گوهردشت ( رجایی شهر ) حمله ور شدند و زندانیان این بند را مورد تعرض و توهین قرار دادند .
از قرائن امر به روشنی پیداست که ضرب و شتم زندانیان با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته شایان ذکر است که 3 روز قبل هم مسئولین گارد زندان به دلیل واهی از جمله تفتیش و بازرسی و آزار زندانیان به این بند یورش بردند
تفتیش و بازرسی بند سناریوی پا خوردهای است که کسی جز از قماش صفوف خود کودتاچیان، را نمیفریبد و این اوباشی که در گوهر دشت این زندانیان بی گناه را میزنند از قماش همان لباس شخصی هایی هستند که در خیابانها به جان مردم میافتند و جوانان معترض را میربایند و شکنجه و آزار، و سر به نیست میکنند و اجساد این جوانان را میسوزانند و یا مخفیانه و بدون نام ونشان دفن میکنند.
صالح کهندل هم یکی از شریفترین و عزیزترین شهروندان این جامعه است و بدون ارتکاب هیچ گونه جرمی در این بند به گروگان گرفته شده است. تعرض به او تعرض به حرمت و کرامت انسانی تمام مردم ایران است. نباید اجازه داد که با شریفترین انسانهای این جامعه هر گونه که میخواهند رفتار کنند باید تعرض و حمله به زندانیان بیگناه خاتمه یابد
کمپین صالح کهندل حمله به زندانیان و ضرب و شتم آنان را به شدت محکوم میکند و خواستار توقف فوری این اقدامات و همچنین خواستار تامین جانی زندانیان بند 4 زندان گوهردشت است
۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه
يورش وحشيانه دژخيمان زندان گوهردشت به زندانيان سياسي در بند4 اين زندان
بنابر خبرهاي دريافتي از بند4 زندان گوهردشت كرج، صبح امروز دژخيمان حفاظت و اطلاعات اين زندان همراه با تعدادي از نيروهاي سركوبگر گارد زندان به زندانيان بي دفاع در اين بند يورش و حمله كرده و آنان را مورد ضرب و شتم با باتوم و كابل، و مورد اهانت، قرار داده اند. بر اثر اين يورش وحشيانه تعدادي از زندانيان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخمي و مصدوم شدهاند.
سپس كليه زندانيان را به محوطه زندان منتقل كرده و تا 5ساعت آنان را زير آفتاب و گرمای طاقت فرسا نگه داشتهاند.در اين مدت زندانيان حق استفاده از سرويسهاي بهداشتي نداشته و از نوشيدن آب نيز محروم بودند. در اين حمله پاسداران وحشي تمامي وسايل شخصي زندانيان و سلولهاي آنان را بهم ريخته و مورد تفتيش قرار دادهاند و علاوه بر تخريب وسايل فردي زندانيان تمامي دست نوشته آنان را با خود برده اند.
لازم بذكر است كه بند4زندان گوهردشت كرج متعلق به زندانيان سياسي مجاهد و مبارز ميباشد كه از جمله آقايان سعيدماسوري، صالح كهندل، محمدعلي منصوري، شيرمحمد رضايي، هوديازرلو، افشين بايماني، منصور اسانلو (رئيس هئيت مدير سنديكاي شركت واحد) و منصور رادپور،سيدرضا حسيني، حميد و اصغربنازاده، طالب هاشمي، ارژنگ داوودي و آقاي علي معزي میباشد.
در جريان اين حمله ناجوانمردانه آقاي سيدرضا حسيني 28ساله بر اثر ضربات باتوم از ناحيه دست زخمي شده است و آقايان افشين بايماني و حامد حيدرپور به حفاظت اطلاعات زندان منتقل شده است. آنها هنگام انتقال توسط نبي الله فرج نژاد تهديد به قتل شدند. نبي الله فرج نژاد معاون جنايتكار حفاظت و اطلاعات خطاب به آنها گفت: شما را مي فرستم به بند 1 و دستور ميدهم که با چاقو شماها را تکه تکه کنند، ابتدا حامد را خواهيم کشت تا بدانيد که ما جدي هستيم و خطاب به آقای بایمانی گفتند، سپس همین بلا را بر سر تو، خواهیم آورد .
از سوی دیگر امروز روز ملاقات خانواده هاي زندانيان سياسي و ساير زندانيان با عزيزانشان بود. خانوادهها که بعضي از آنها از شهرستان و با زبان روزه براي ديدن عزيزانشان آمده بودند. بر خلاف معمول که ملاقاتها صبح صورت ميگرفت خانواده ها تا ساعت 13:00 با زبان روزه و در گرماي زياد در انتظار بسر بردند.
مسئوليت يورش وحشيانه امروز به دستور وزارت اطلا عات صورت گرفت و توسط علي حاج کاظم و علي محمدي رئيس و معاون زندان، کرماني رئيس حفاظت و اطلاعات زندان، نبي الله فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات زندان ،شجاعي و حبيب کرمي صورت گرفت. کرماني و نبي الله فرج نژاد خود شخصا در ضرب وشتم و توهين به زندانيان سياسي و ساير زندانيان شرکت داشت و به دستور آنها زندانيان با باتوم ،مشت و لگد مورد ضرب وشتم قرار مي گرفتند
.
۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه
برای صالح و تمام زندانیان سیاسی
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابي ست هوا؟
يا گرفته است هنوز ؟
من در اين گوشه كه از دنيا بيرون است
آفتابي به سرم نيست
از بهاران خبرم نيست
آنچه مي بينم ديوار است
آه اين سخت سياه
آن چنان نزديك است
كه چو بر مي كشم از سينه نفس
نفسم را بر مي گرداند
ره چنان بسته كه پرواز نگه
در همين يك قدمي مي ماند
كورسويي ز چراغي رنجور
قصه پرداز شب ظلماني ست
نفسم مي گيرد
كه هوا هم اينجا زنداني ست
هر چه با من اينجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابي هرگز
گوشه چشمي هم
بر فراموشي اين دخمه نينداخته است
اندر اين گوشه خاموش فراموش شده
كز دم سردش هر شمعي خاموش شده
یاد رنگيني در خاطرمن
گريه مي انگيزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد مي گريد
چون دل من كه چنين خون آلود
هر دم از ديده فرو مي ريزد
ارغوان
اين چه راز ي است كه هر بار بهار
با عزاي دل ما مي آيد ؟
كه زمين هر سال از خون پرستوها رنگين است
وين چنين بر جگر سوختگان
داغ بر داغ مي افزايد ؟
ارغوان پنجه خونين زمين
دامن صبح بگير
وز سواران خرامنده خورشيد بپرس
كي بر اين درد غم مي گذرند ؟
ارغوان خوشه خون
بامدادان كه كبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله مي آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگير
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب كه هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بيرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار مني
ياد رنگين رفيقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
ه.الف.سایه
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابي ست هوا؟
يا گرفته است هنوز ؟
من در اين گوشه كه از دنيا بيرون است
آفتابي به سرم نيست
از بهاران خبرم نيست
آنچه مي بينم ديوار است
آه اين سخت سياه
آن چنان نزديك است
كه چو بر مي كشم از سينه نفس
نفسم را بر مي گرداند
ره چنان بسته كه پرواز نگه
در همين يك قدمي مي ماند
كورسويي ز چراغي رنجور
قصه پرداز شب ظلماني ست
نفسم مي گيرد
كه هوا هم اينجا زنداني ست
هر چه با من اينجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابي هرگز
گوشه چشمي هم
بر فراموشي اين دخمه نينداخته است
اندر اين گوشه خاموش فراموش شده
كز دم سردش هر شمعي خاموش شده
یاد رنگيني در خاطرمن
گريه مي انگيزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد مي گريد
چون دل من كه چنين خون آلود
هر دم از ديده فرو مي ريزد
ارغوان
اين چه راز ي است كه هر بار بهار
با عزاي دل ما مي آيد ؟
كه زمين هر سال از خون پرستوها رنگين است
وين چنين بر جگر سوختگان
داغ بر داغ مي افزايد ؟
ارغوان پنجه خونين زمين
دامن صبح بگير
وز سواران خرامنده خورشيد بپرس
كي بر اين درد غم مي گذرند ؟
ارغوان خوشه خون
بامدادان كه كبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله مي آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگير
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب كه هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بيرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار مني
ياد رنگين رفيقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
ه.الف.سایه
۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه
انتقال صالح کهندل به بند 209 اوین
روز چهارشنبه 28 اسفند ماه آقای صالح کهندل به دستور وزارت اطلاعات از بند 4 زندان گوهردشت به بند 209 زندان اوین منتقل شده است این انتقال ناگهانی و قرار دادن دوباره او تحت بازجوییهای طولانی و مستمر که به همراه شکنجههای جسمی و روحی است باعث نگرانی فعالین کمپین صالح و خانواده وی شده است
یادآوری میشویم که آقای صالح کهندل به مدت 10 ماه در بلاتکلیفی و تحت شکنجههای غیر انسانی در زندان اوین بسر برده و بالاخره بعد از چند دقیقه محاکمه با اتهامات واهی به 10 سال زندان و تبعید به زندان گوهر دشت تبعید شد
کمپین صالح کهندل، انتقال ناگهانی این زندانی بیگناه را به سلول انفرادی 209 اوین محکوم کرده و مسئولین زندان و حکومت ایران را مسئول جان او میدانند و از تمامی نهادهای حقوق بشری و از کمیسسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدامات فوری برای مشخص شدن وضعیت این زندانی است
اشتراک در:
پستها (Atom)