۱۳۸۷ فروردین ۳۰, جمعه

سلام از یک زندانی در رجایی شهر














سلام دوستان ، آشنایان ، هموطنان ، سلام خلق ایران ، سلام از یک زندانی در رجایی شهر به 70 میلیون زندانی و اسیرِ دین فروشان . چند روزی است که با خودم درگیر بودم که عید را چگونه بر خلق ایران تبریک بگویم . و با کدام کلمات شروع بکنم . می‌ترسیدم با واقعیت‌های زندان شروع بکنم که باعث تلخ کامی شما بشود . و از طرفی نمی‌توانستم با کلمات بازی کرده و شکلکی از فرد مسئول در بیاورم آخرش به این نتیجه رسیدم که آری ما می توانیم با تمام بدبختی هایی که این دشمنان خلق بر ما به ارمغان آورده اند باز عید را جشن بگیریم ، عیدتان مبارک ، عیدتان پیروزی بر تمام تاریکی ها باشد . دراین مدت یک ماهی که به رجایی شهر تبعید شدم با دنیایی از درد روبرو شدم که مرا در گفتن زبان قاصر، و شما را در شنیدن سخت ، با دردی آشنا شدم من ، به آن نه تنها در دنیای واقعی ندیده ونشنیده بودم حتی به تخیلات من هم خطور نمی کرد .

جوانان بیست سال به پایین در وسط آتش مواد می سوزند . تجاوز جنسي دیگر کاری عادی شده و کسی به چشم بد نگاه نمی کند انواع بیماریها ی واگیر دربین جوانان مسابقه می دهند . جوانان بی گناه جلو چشمت لحظه لحظه پوسیده و هر روز یکی دو تا دیوانه یا روانی می شوند . از همه سخت تر وقتی طلب یاری می کنند قدرت کمک نداری با تک تک آنها که صحبت می کنی می گویند نصیحتت را کنار بگذار .

این جا آری همان جا است که آدمی را به یاد حرف آن بزرگ مرد می اندازد که می گفت « چاه رژیم بی نهایت عمق دارد با هیچ سیستمی قابل قیاس نیست » تازه میگویند این بند بهتر از بند های دیگر است از این بابت که زبانم را در تحویل سال نو با درد آغاز کردم طلب پوزش می کنم چه باید کرد ؟ نمی‌شود در کشور ایران زندگی کرد و چشم را بر بدبختی برای یک لحظه هم بست چون از تمام وجودش غم و اندوه می‌بارد با تمام این دردها و فجایع که یک لحظه نمی شود غافل شد باز در این زندان ظلمت زده از تمام جای جایش ستاره ای می درخشد و راه نشان می‌دهد وامیدواری به آدمی می دهد . آری آخرین ستاره فیض مهدوی بود که در قلب تک تک زندانیان عادی که او را دیده بودند می درخشد . خدایا بدون این ستارگان راه چقدر دشوار بود روحشان شاد و رهروانشان فراوان باد.

ایرانیان عزیز تا زمانی که این رژیم پا بر جاست هر روز بدبختی نسبت به روز دیگر بسی بیشتر خواهد بود . هر کسی برای بقای این رژیم حتی فکر هم بکند در این جنایت که زمانی جوانان را در این زندان به گلوله می بستند و امروز با مواد مخدر می‌کشند شریک اند و برعکس هر کسی می خواهد این بلا را از خلق دور کند فقط و فقط در فکر نابودی این رژیم باید باشد .

اگر راهی کم بهاتر وجود دارد لطفا ما را هم در جریان بگذارید . خدایا چقدر سخت است حرف زدن در این حکومت ضد بشری کلمه ای نمانده که در این حکومت لوث نشده باشد ولی من باز از لابلای جوان‌های به اعتیاد کشیده که هیچ امیدی به زندگی ندارند باز برای دوستان مسئول و هموطنان درد آشنا و قهرمانانی که خون ستارخان‌ها در رگهایشان می جوشد سلام می‌رسانم و عید را تبریک می گویم وایمان و یقین دارم فردای ما فردایی روشن و مبارک می باشد .

و خلق ایران از همه بد بختی‌ها رهایی می یابد . امید وارم نا امیدها ، بار دیگرامید شوند و سخنم را با کلامی از حضرت علی به پایان می‌رسانم « پست ترین افراد آنهایی هستند که سنت های خوب را از بین می برند و سنت های پست را جایگزین می کنند و بهترین آنها کسانی هستند که سنتهای بد را با سنت‌های خوب جایگزین می کنند » پس آنها که اعتقاد مذهبی دارند دعا کنند که از دسته دومی باشند (دعا با سعی و تلاش تا رسیدن به آن) و آنها که اعتقاد مذهبی ندارند سعی کنند از دسته دوم باشند.

صالح کهندل
زندان رجایی شهر فروردین 87