۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

يورش وحشيانه دژخيمان زندان گوهردشت به زندانيان سياسي در بند4 اين زندان





















بنابر خبرهاي دريافتي از بند4 زندان گوهردشت كرج، صبح امروز دژخيمان حفاظت و اطلاعات اين زندان همراه با تعدادي از نيروهاي سركوبگر گارد زندان به زندانيان بي دفاع در اين بند يورش و حمله كرده و آنان را مورد ضرب و شتم با باتوم و كابل، و مورد اهانت، قرار داده اند. بر اثر اين يورش وحشيانه تعدادي از زندانيان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخمي و مصدوم شده‌اند.

سپس كليه زندانيان را به محوطه زندان منتقل كرده و تا 5ساعت آنان را زير آفتاب و گرمای طاقت فرسا نگه داشته‌اند.در اين مدت زندانيان حق استفاده از سرويسهاي بهداشتي نداشته و از نوشيدن آب نيز محروم بودند. در اين حمله پاسداران وحشي تمامي وسايل شخصي زندانيان و سلولهاي آنان را بهم ريخته و مورد تفتيش قرار داده‌اند و علاوه بر تخريب وسايل فردي زندانيان تمامي دست نوشته آنان را با خود برده اند.
لازم بذكر است كه بند4زندان گوهردشت كرج متعلق به زندانيان سياسي مجاهد و مبارز مي‌باشد كه از جمله آقايان سعيدماسوري، صالح كهندل، محمدعلي منصوري، شيرمحمد رضايي، هوديازرلو، افشين بايماني، منصور اسانلو (رئيس هئيت مدير سنديكاي شركت واحد) و منصور رادپور،سيدرضا حسيني، حميد و اصغربنازاده، طالب هاشمي، ارژنگ داوودي و آقاي علي معزي می‌باشد.

در جريان اين حمله ناجوانمردانه آقاي سيدرضا حسيني 28ساله بر اثر ضربات باتوم از ناحيه دست زخمي شده است و آقايان افشين بايماني و حامد حيدرپور به حفاظت اطلاعات زندان منتقل شده است. آنها هنگام انتقال توسط نبي الله فرج نژاد تهديد به قتل شدند. نبي الله فرج نژاد معاون جنايتكار حفاظت و اطلاعات خطاب به آنها گفت: شما را مي فرستم به بند 1 و دستور ميدهم که با چاقو شماها را تکه تکه کنند، ابتدا حامد را خواهيم کشت تا بدانيد که ما جدي هستيم و خطاب به آقای بایمانی گفتند، سپس همین بلا را بر سر تو، خواهیم آورد .

از سوی دیگر امروز روز ملاقات خانواده هاي زندانيان سياسي و ساير زندانيان با عزيزانشان بود. خانواده‌ها که بعضي از آنها از شهرستان و با زبان روزه براي ديدن عزيزانشان آمده بودند. بر خلاف معمول که ملاقاتها صبح صورت ميگرفت خانواده ها تا ساعت 13:00 با زبان روزه و در گرماي زياد در انتظار بسر بردند.

مسئوليت يورش وحشيانه امروز به دستور وزارت اطلا عات صورت گرفت و توسط علي حاج کاظم و علي محمدي رئيس و معاون زندان، کرماني رئيس حفاظت و اطلاعات زندان، نبي الله فرج نژاد معاون حفاظت و اطلاعات زندان ،شجاعي و حبيب کرمي صورت گرفت. کرماني و نبي الله فرج نژاد خود شخصا در ضرب وشتم و توهين به زندانيان سياسي و ساير زندانيان شرکت داشت و به دستور آنها زندانيان با باتوم ،مشت و لگد مورد ضرب وشتم قرار مي گرفتند


.

۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

برای صالح و تمام زندانیان سیاسی

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابي ست هوا؟
يا گرفته است هنوز ؟
من در اين گوشه كه از دنيا بيرون است
آفتابي به سرم نيست
از بهاران خبرم نيست
آنچه مي بينم ديوار است
آه اين سخت سياه
آن چنان نزديك است
كه چو بر مي كشم از سينه نفس
نفسم را بر مي گرداند
ره چنان بسته كه پرواز نگه
در همين يك قدمي مي ماند
كورسويي ز چراغي رنجور
قصه پرداز شب ظلماني ست
نفسم مي گيرد
كه هوا هم اينجا زنداني ست
هر چه با من اينجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابي هرگز
گوشه چشمي هم
بر فراموشي اين دخمه نينداخته است
اندر اين گوشه خاموش فراموش شده
كز دم سردش هر شمعي خاموش شده
یاد رنگيني در خاطرمن
گريه مي انگيزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد مي گريد
چون دل من كه چنين خون ‌آلود
هر دم از ديده فرو مي ريزد
ارغوان
اين چه راز ي است كه هر بار بهار
با عزاي دل ما مي آيد ؟
كه زمين هر سال از خون پرستوها رنگين است
وين چنين بر جگر سوختگان
داغ بر داغ مي افزايد ؟
ارغوان پنجه خونين زمين
دامن صبح بگير
وز سواران خرامنده خورشيد بپرس
كي بر اين درد غم مي گذرند ؟
ارغوان خوشه خون
بامدادان كه كبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله مي آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگير
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب كه هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بيرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار مني
ياد رنگين رفيقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
ه.الف.سایه