۱۳۸۷ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

تاوان نه گفتن به رژیم







از اول انقلاب من با نا عدالتی های رژیم آخوندی مشگل داشتم و هیچ وقت نمی‌ توانستم به این همه خیانت سکوت کنم و در هر کوچه و بازار ، مغازه ، تاکسی ، اعتراض خود را بیان می کردم و گاهی چنان بود که مخاطبین احساس خطر می کردند و تمام دوستان و آشنایان مرا نصیحت می کردند که مواظب حرف هایم باشم حدود 23 سال از انقلاب گذشت و به این منوال سپری شد و همیشه با نگرانی و استرس و ناراحتی روزگار را سپری کردم تا اینکه روزی با شخصی آشنا شدم . نه بد و بیرا می گفت نه عصبی بود و نه نگران ، همیشه امیدوار بود و به من می گفت تو نه خودت را می شناسی و نه حکومت را ، اگر مخالف کسی هستی باید عملت او را ناراحت ، و خودت را خوشحال کند وگرنه تو دشمن خودت هستی .

هر قدمی که برمی‌داشتم دنیایی برایم باز می‌شد و هر قدمش دنیایی از فدا ، و ای کاش همه فدا کاری را خودم می کردم . ولی بعضی مواقع درد خیلی فراتر می رفت و برایم سخت بود که دیگران تاوان کاری که نه شروع کرده بودند و نه عاشق راه بودند مثلا خانواده و مادرم و بچه هایم و... بدهند آخر چه می شد کرد تاوان راه را من تعیین نمی کنم بلکه موانع راه ، قیمت تعیین می کند بعضی مواقع دشمنان راه آزادی با کمترین هزینه کنار می روند مثل اکثر دیکتاتورهای جهان ولی گاهی دشمنان آزادی با تمام وجود ، خود را برای دفن آزادی بسیج می کنند آنجاست که عاشقان آزادی باید فدا بکنند آری صحبت از 10 سال پیش بود روزی که با گوشه چشمی به صورت واقعی به آزادی نظر می کردم آنجا بود که احساس کردم دشمن آزادی همه وجودم را ، همه داراییم را همه علایقم را همه خانواده ام را و... با تمام وجودش تهدید کرده .

حدود 8 سال پیش به خاطر برادرم که عاشق آرمانش بود 4 ماه ، در سلول های انفرادی تهران و تبریزحبس شدم و دوسال بعدش هم 1 سال زندانی کشیدم در این مدت 4 ماه و 1 سال چه سختی هایی که مادر پیرم و چه اندوه هایی که بچه های کوچکم نکشیدند من نمی دانم این چه حکومت قدرتمندی است که به جنگ اروپا و امریکا می رود و دنیا را تهدید می کند ولی این همه ازهمه چيزوحشت دارد . من با حقانیت یا نا حق بودن کسی کاری ندارم ولی نمی دانم این رژیم که خود را نماینده خدا روی زمین ونماینده70 میلیون می داند چرا باید یک سال زندان و تازه بجز من ده ها نفر از خانواده ام را به بدترین شکل زجر بدهد .

بعد از آزادی از زندان به قول خودشان مرا تحت شدیدترین مراقبت‌ها قرار می دهند و دوباره به بدترین شکل دستگیر می کنند بعد از ماه ها انفرادی های سخت مادرم کلا ً اعصاب خود را از دست می دهد و روزی نیست که سیستم عصبی اش به هم نخورد و لحظه ای نیست که از درد آرام بگیرد واقعا چاه این رژیم عمق ندارد ای کاش به جای خانواده و مادرم خودم دو چندان بها می دادم چه می شود که دشمن آزادی اینجا اشک مادران را می طلبد و بهایش این است .

دیروز تو این فکر بودم که چند سال قبل یک سال و الان هم 10سال حبس به اتهام وجرم ناداشته در بندم ولی یک سوال همیشه برایم قابل حل نبود که چگونه این آقایان با افرادی که با دشمن بزرگشان امریکا ارتباط تنگا تنگ دارند و هر روز ساعتها علنا ً تلفنی صحبت می کنند کنفرانس خبری یا تحلیل های آنچنانی می کنند هیچ کاری ندارند و اگر هم زمانی دستگیر بشوند چند روزی طول نمی کشد که آزاد می شوند و بهترین امکانات را دراختیار آنها قرار می دهند ولی تازه احساس می کنند که شايد من مجرم باشم ! به جرم ناداشته ، من را به مدت 6 ماه انفرادی و 10 سال زندان در رجایی شهرمحکوم می‌کنند .

باز برای چندمین بار می گويم یکی بیاید بر من بگوید این رژیم چرا این همه وحشت دارد و این بار با فعالیت‌های حقوق بشری که داشتم باز مرا به اتهام واهي دستگير، و این همه خود و خانواده ام را مورد اذیت و آزار قرار می دهند من هیچ وقت دوست نداشتم پشت پرده حرف بزنم و تمام حرف هایم را رک و پوست کنده فریاد می زنم در این مدت 8 سالی که من در زندانهای رژیم در به در می چرخم به یک نتیجه کلی رسیدم . این رژیم با این همه تبلیغات و هارت وپورت خود ، ميدانم كه ميترسد وتهديد احساس مي‌كند وبا هرصداي آزاديخواهي مثل بید می لرزد و بار آخری که دستگیر شده بودم چندین بار به وزارت اطلاعات احضار شدم ، به من می گفتند چرا از بین این همه جریان تو به طرف جرياناتي کشیده مي‌شوي كه برايت مشگل ايجاد مي‌كند تو می توانی در هر جریانی فعال باشی و ما هم کمک می کنیم اما طرف كساني كه وطن فروش هستند و... نرو!

9 سال قبل چندین بار اعتراف کردند که کسانی با سازمان سیا ارتباط داشته اند که بعد از 1 ماه میهمانی با بهترین پذیرایی از اوین آزاد و به امریکا تشریف می برند و در آنجا روزنامه نگاران و خبرنگاران لحظه به لحظه با آنها مصا حبه می کنند و حالا هم با دستگاه ارتباط دارند ولی من چون قبلا 1 سال حبس کشیدم این بار به خاطر ارتباطی که با دانشجویان و زندانیان سیاسی داشتم ودر ضمینه حقوق بشری فعال بودم دستگیر می کنند ومي‌گويند ما احتمال می دهیم شما باز به طرف جرياناتي کشیده شديد و هرچند هيچ مدركي دال بر حقانيت انديشه هاي خود ندارند اما چندین بار برایم گفتند وتكرار كردند که چون شما قبلا ارتباطاتي داشتي حتی به مدت کوتاهی کار کرده اید یا باید حذف بشوید یا با ما همکاری بکنید .

و حالا هم سخنی با عوامل رژیم دارم ، آقای رحمتی بازجوی ضد بشر، عمر من و تو روزی بسر می رسد ولی بین من و تو یک فرق اساسی وجود دارد تو به خاطر خط رژیم دیکتاتوری هزاران خانه مثل خانه من را متلاشی کردی ولی من برای آبادی هر خرابه ای فریاد زدم و حبس کشیدم فردای آزادی خلق ایران بر تو نفرین خواهند کرد . و فرزندان بی گناهت شرمنده خواهند بود که پدری مثل تو داشتند . ولی من ، نه حالا ترسی دارم ، نه در گذشته ، و نه در آینده ، چون تسلیم حق و حقیقت هستم . آقای قاضی صلواتی تو بویی از انسانیت نبرده ای حیف است از مقام انسانی برایت حرف بزنم و حرف زدن در مورد تو ، حتی توهین به تو ، مقامت را بزرگ کردن است و ترجیح می دهم سکوت بکنم . چنان که در 5 دقیقه دادگاهم سکوت کردم و 10 سال حبس گرفتم .


درمورد احمدی نژاد : آقای احمدی نژاد این همه دروغ که می گویی شاید فقط خودت را گول بزنی و مردم خیلی روشن تر از این حرف ها هستند که با حرف های بچه گانه تو فریب بخورند . اقایان محترم اگر شما مسلمان هستید و خود را رهبر مسلمانان می شناسید من افتخار می کنم کافر به تمام معنایش هستم . اگر شما نماینده خدا روی زمین هستید من دشمن آن خدایی هستم که ظالمی را به نمایندگی مردم شریفی برگزیده ، اگر شما ایرانی هستید من به ضد ایرانی بودنم افتخار می کنم و راست می گوئید اگر شما دنبال امنیت کشور هستید من به اقدام علیه آن امنیت فخر می ورزم .

و اگر شما دوستان این خلق می باشید من به دشمن بودن با آنها افتخار می کنم حدود یک سال و خرده‌‌ای است که نمی دانم بیرون چه خبر هست ولی ایمان دارم آینده از آن خلق است و هر کسی در راستای خلق و خدا باشد ماندنی است و باور دارم با این کارهایی که شما کرده اید و می کنید امکان ندارد برای شما آینده ای متصور کرد من از تلویزیون و روزنامه‌های شما احساس می کنم که به آخر خط رسیده اید چون با تمام وجود بایکوت خبری دارید. آقایان محترم با حاشیه رفتن در روزنامه و تلویزیون ، نمی توان حکو متی را حفظ کرد .

آقایان محترم دیگر بس است تا کی می خواهید مثل بچه های 2 و3 ساله چشم خود را ببندید و خیال بکنید که دیگران هم شما را نمی بینند !! و دیروز روزنامه ها را ورق می زدم از روستاهای دور افتاده در کشورهای گم نام خبرهای علمی ورزشی ، اقتصادی و هنری و....پر کرده بودند !! آقایان با حاشیه بردن مشکلات مردم هیچ راه گزینه ای برای شما نیست .آقایان محترم با خبرهای تکراری و دروغ و پوچ فقط می توانید خودتان را گول بزنید وگرنه مردم خیلی بالاتر از این حرف ها هستند .

از روزی که شماها را می شناسم می گوئید دشمن ، امریکا ، اسرائیل ، و منافقین و... هستند برای من چند سوال پیش می آید این دشمنان خواستشان چیست و شما دوستان خواستتان چیست؟
حدود 7 سال است که با دنیا مشگل پیدا کرده اید که جامعه جهانی می گوید شما حق تولید بمب اتم ندارید شما می‌گوئید ما دنبال انرژی هسته ای هستیم و این حق مسلم مردم ایران است حال شما که ادعا دارید انرژی هسته‌ای حق مردم است وکوتاه هم نمی‌آئید به من پاسخ دهید ، چگونه است که در این کشور یک دستشویی درست میکنید و برای افتتاح آن چند تن از مقامات تشریف می آورند و یک برنامه تبلیغاتی می‌گذارید وهفته ها در رادیو تلویزیون پوشش خبری می دهید !! چطور می‌شود در مورد پروژه ای که میلیاردها دلار هزینه برداشته یک تعداد محدودی از افراد نا شناخته که تازه توسط مردم هم انتخاب نشدند خبر دارند !!


و چرا بعد از سالها ، تازه نماینده گان مردم هم از این ماجرا خبر نداشتند ؟ لطفا این سوال را جواب بدهید ! شما 8 سال با عراق جنگ کردید وحدود چند میلیون کشته صدها میلیارد خسارت بر مردم ایران زدید می‌گفتید که دشمن به کشور ما حمله کرده ، چرا بعد از 8 سال صلح کردید در صورتی که دنیا می خواست به شما تمام خسارت را بدهد وبعد از یک سا ل صلح بکنید ، نکردید ؟ حالا اینها سوالهای کهنه و گذشته می باشد سوال اساسی اینجاست مگر نمی‌گوئید آن موقع صدام به وطن حمله کرده بود ! حا لا شما درعراق با کدام استدلال و با کدام اجازه ، درحق و حقوق مردم عراق دخالت دارید .

وبا اجازه کدام یک از مردم که این همه ازحقوقش دم می زنید اموالشان را به عراق سرازیر کرد ه اید . زمانی فریاد می زدید و مرگ بر صدام می‌گفتید و اینکه که به وطن ما حمله کرد و باعث 8 سال جنگ شده یکی نیست به شما بگوید صدام اعدام شد ه جنگ تمام شد حالا توی عراق شما چه کار دارید !! هیچ صحبتی از خسارت جنگی نمی کنید ما نمی دانیم چه حقوقی مردم ایران درعراق دارند که به خاطر آن رییس جمهوری میلیارد میلیارد به عراق بخشش می کنند تازه این مبالغ چیزی هست که علنی خودشان می‌گویند پشت پرده چه خبرها است خدا می داند !! من از شرایط بیرون بی‌خبرم وضعیت بیرون برایم خیلی روشن نیست به همین خاطر نمی دانم از کجا شروع بکنم و کجا تمام بکنم از بها دادن نمی ترسم ، ترسم از این است که قدمی بدون حساب کتاب روز بردارم .
خدایا ، کمکم کن تا خود را به خاطر این دنیای فانی نفروشم خدایا ، بهترین مرگ را بر من قسمت کن

حرفی هم با مغازه وکیل نماها و آقایانی که کارتان به وزارت اطلاعات میکشد دارم . من نمی‌گویم که وکلای کانون با وزارت اطلاعات همکاری می‌کنند من نمی‌گویم مامور وزارت اطلاعات هستند و.... فقط این را می‌گویم ، آن وکلا هیچ کاری برای شما نمی توانند بکنند ونتیجه کارشان به نفع وزارت اطلاعات می باشد و به عبارتی دیگر مغازه وکلا(کانون وکلا) هیچ کاری به نفع شما ندارد یا می ترسند یا وارد نیستند یا نمی خواهند بها بدهند درکل هرکس به کانون وکلا پناه ببرد مسئله را باخته پس بهترین کار خط قرمز کشیدن روی مغازه وکلاست وکیلی که من گرفته بودم از اول به من سفارش می کرد ، آرام صحبت کن ، سعی كن با قاضی کنار بیایی ومی‌گفت امروز فردا کارت درست می‌شود هروقت به او زنگ میزدیم تلفنش خاموش بود وموقعی هم که جواب میداد دل داری میداد که پرونده شما خالی هست شما تبرئه می‌شوید ولی بعد از ماه ها انفرادی و حبس 10سال ، حکم دادند مگر وکیل چه کار کرد و آیا بدون وکیل بدتر می شد ! حتی نمی‌شود تصور کرد . از طرف من به آقای سلطانی که شما را به عنوان وکیل معرفی کردند بگويید یا مرد میدان باش و بجنگ یا حرف بیهوده نزن اگر واقعا شما صداقت دارید و هیچ کاری نمیتوانید بکنید اقلا درب مغازه‌تان را ببندید درغیر این صورت حرفی با شما نیست